دسته بندی ها
  • تحقیق و مقالات
    دانلود مقاله با عنوان بنيان اساطيري حماسه ملي ايران
     دانلود مقاله با عنوان بنيان اساطيري حماسه ملي ايران

    ↓↓ لینک دانلود و خرید پایین توضیحات ↓↓

    فرمت فایل: word

    (قابل ویرایش و آماده پرینت)

    تعداد صفحات:11


    قسمتی از متن فایل دانلودی:

    «بنيان اساطيري حماسه ملي ايران»

    حماسه ي ملي ايران (شاهنامه فردوسي) آميزه اي است از اسطوره و تاريخ. افسانه هاي کهن که بيشتر اساطيري اند به شيوه اي نو و به شيوه ي حماسي بازگو شده اند. در تبديل تدريجي اسطوره به حماسه، اندک اندک از جلوه هاي شگفت و نامعقول آن کاسته شده و جنبه ي عقلاني و اين جهاني به خود گرفته است.

    از طرفي در دوران هاي متاخر به روايات اساطيري باستاني، چهره تاريخي داده شده و زمان اساطيري با تدبيري زيرکانه به زمان تاريخي پيوسته است. در زمينه مطالعات ايراني تعيين مرز اسطوره و حماسه يکي از مشکلات تحقيق به شمار مي رود.

    در شاهنامه که يک اثر حماسي است، از تاريخ به معناي گزارش راستين وقايع نشاني نيست. ولي تاريخ سنتي در مفهوم مشتي اخبار کژ و راست درباره شخصيت هاي واقعي از دوره ساساني آغاز مي شود، که آن هم با افسانه آميخته است.

    اما تعين اين که اسطوره در حماسه از کجا آغاز شده و به کجا مي انجامد، کار بسيار دشواري است. آنها که به پيروي برتلس شاهنامه را به سه بخش اساطيري، پهلواني و تاريخي تقسيم کرده اند به تحليلي توصيفي بسنده کرده اند و مشخص نکرده اند که بالاخره بخش پهلواني مبناي اساطيري دارد يا اصل تاريخي.
    در مورد پيشداديان همه معتقدند که اساطيري هستند اما در مورد کيانيان، ويندشمن (Fr.Windischmann) اشپيگل (F.Spiegel) و دار مستتر (J.Darmesteter) در گذشته و لومل (H.Lommel) و ويکندر (S.Wikander) و دومزيل (G.Dumezil) در زمان ما معتقدند کيانيان يا دست کم برخي از شاهان اين سلسله اسطوره اي هستند. در مقابل بسياري محققان آنها را تاريخي انگاشته اند. هوزينگ (G.Husing) و هرتل(J.Hertel) و هرتسفلد (E.Herzfeld) و هوپت (L.Hupt) گشتاسپ کياني را با گشتاسپ پدر داريوش و کيانيان بعدي را با آخرين پادشاهان هخامنشي يکسان گرفته اند.

    عده اي ديگر که در راس آنان کريستين سن (A.Christensen) و برخي شاگردان هنينگ (W.B.Henning) قرار دارند آنان را پادشاهان شرق ايران پيش از هخامنشيان مي دانند. و سستي آراي هرتل و هرتسفلد را کريستين سن و به نيکوترين وجهي پرفوسور هنينگ باز نموده اند. لذا به بررسي انتقادي نظريه کريستين سن و پيروان او خواهيم پرداخت.

    نخست بايد گفت که تاکيد بر سابقه تاريخي سروده هاي پهلواني (با سرشتي ضد اسطوره اي) نتيجه گرايش ذهني معيني است که در دهه هاي نخستين قرن بيستم پديد آمد و تا امروز هم دوام دارد. به اين ترتيب سعي شد براي روايات اساطيري و حماسي مبناي تاريخي بيابند يا بتراشند (در مقابل افراط کساني که در قرن نوزدهم براي همه ي چيزها مبناي اسطوره اي مي يافتند).

    به اين ترتيب به اين نتيجه رسيدند که حماسه تاريخي آشفته و آميخته با افسانه است که اگر عناصر افسانه اي آن را که به خاطر خارق العاده بودن به آساني قابل تشخيص است از آن جدا کنيم به تاريخ مي رسيم. اين يک پندار غلط است. اولا بايد در نظر داشت پيشينه تاريخي نه بر ارزش حماسه مي افزايد نه از آن مي کاهد. اگر تاريخي بودن، معيار ارزش اثر حماسي بود، مي بايست ظفرنامه حمد الله موستوفي و شهنشاه نامه ي صبا جاي شاهنامه فردوسی را مي گرفت يا آثار افسانه اي همچون گيل گمش يا اسطوره هاي هندي بي اعتبار مي شد.

    ثانيا اسطوره از لحاظ سرشت و ماهيت با تاريخ تفاوت بنيادي دارد و بيان کننده واقعيت هايي بي زمان و جهان است که در ذهن گروهي نسل هاي بشري و بر مبناي ارزش هاي خاص اجتماعي آنان در يل و پهلواني تجسم پيدا مي کند.

    تشخيص عناصر تاريخي حماسه تنها وقتي ممکن است که گزارش تاريخي مستقل و موثقي در دسترس باشد. تا وقتي گواهي هاي معتبر ديگر و قراين خارجي مستقل، تاريخي بودن عناصر و افراد حماسي را در يک داستان پهلواني ثابت نکرده نمي توان بر مبناي شواهد داخلي، که فقط از خود حماسه استخراج شده اند، در پي اثبات اصل تاريخي حماسه بود.

    اخبار کيانيان جز در سنت هاي حماسي ايران در هيچ منبع مستقل ديگر مذکور نيست. گواهي هاي اوستايي و روايات زردشتي و همچنين گزارشهاي مورخين اسلامي و... همه بر مبناي روايات حماسي پرداخته شده اند و هيچ کدام را نمي توان مدرک مستقل به حساب آورد. اما در مورد دلايلي که کريستين سن در کتاب کيانيان براي اثبات تاريخي بودن سلسله کيانيان ياد کرده، همانگونه که دومزيل به خوبي نشان داده است هيچ يک از قراين براي اثبات تاريخي بودن کيانيان بسنده نيست.

    - اولا برخلاف ادعاي کريستين سن، کتاب اوستا سلسله اي به نام کيان يا کيانيان نمي شناسد. اين مطلب را سال ها پيش هرتل ثابت کرده است. روايت اوستا جز کيکاوس و کيخسرو درباره شش کوي ديگري که نام برده چيزي به جز نام ذکر نمي کند و شرقي بودن لقب کوي هم دليل تاريخي بودن کيانيان نيست؛ بلکه مي تواند اسطوره اي پرداخته شده در شرق ايران باشد.

    - ثانيا اينکه اسم پادشاهان کياني اسم اصيل ايراني است دليلي بر تاريخي بودن آنان نمي شود.

    *** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***

    فایل هایی که پس از خرید می توانید دانلود نمائید

    09_1570192351_32176_7360_1890.zip0.02 MB
    پرداخت و دانلود محصول
    بررسی اعتبار کد دریافت کد تخفیف
    مبلغ قابل پرداخت : 10,000 تومان پرداخت از طریق درگاه
    انتقال به صفحه پرداخت